میثاق جوانان

همدلی و هم زبانی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دسته گلی برای مادر

21 فروردین 1394 توسط سیده

مردی مقابل گل فروشی ایستاد او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود وقتی از گل فروشی خارج شد دختری را دید که در کناره مغازه شسته بود و گریه می کرد مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید :دختر چرا گریه می کنی؟

دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا،برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می شدند،دختر لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم؟دختر گفت نه تا قبر مادرم راهی نیست!

مرد دیگر نمی توانست چیزی بگوید ،بغض گلویش را گرفت و دلش شکست.طاقت نیاورد به گل فروشی برگشت دسته گل را پس گرفت و 200 کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دستان پر مهر مادرش تقدیم کند.


این دسته گل زیبا تقدیم به همه مادران دنیا



مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: ترنم تذکر لینک ثابت

نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

با سلام فرخنده میلاد با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها مبارکباد.

میان من و عشق

یا حبیب الباکین

دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است

تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است

مادر!حضور نام تو در شعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده است

غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم
این مسأله میان من و عشق حل شده است

سیاره ای که زهره نشد آه می کشد
آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است

زهرایی و تلألو نور محبتت
در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است

با نام تو هوای غزل معنوی شده است
بی اختیار وارد این مثنوی شده است

هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری
تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری

نامت مرا مسافر لاهوت کرده است
لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است

از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت
باید برای بردن نامت وضو گرفت

نور قریش! تا که تویی صاحب دلم
غرق خداست شعب ابی طالب دلم

عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است
حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است

از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد
باید مدام زندگیت را مرور کرد

چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
پیش تجملات ، جهازت سپر شده است

آیینه ای و سنگ صبور پیمبری
در هر نفس برای پدر مثل مادری

اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن
لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن

دنیای ما نبوده برازنده ی شما
هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما

آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام
حس می کنم مزار تو را بین سینه ام

مانند آن خسی که به میقات پر کشید
قلبم به سوی مادر سادات پر کشید.

سید حمید رضا برقعه ای(طوفان واژه ها)

1394/01/21 @ 21:36


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

میثاق جوانان

خلاصه موضوعاتی که در جلسات توسط حاج آقا احمدی مطرح می شود در وبلاگ نوشته می شود.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • دل نوشته
  • شبهات ولایت فقیه
    • ترنم تذکر
  • جلسات هسته ی فرهنگی جوان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ساعت

ساعت فلش مذهبی

نماد رهبر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس